مانع ارتباطی عاملی است که معنای یک رویداد مهم را از آن می گیرد . موانع موجب دشواری ارتباط
می شوند . این تصور که اگر فردی قادر به تکلم باشد قادر به برقراری ارتباط نیز خواهد بود تصوری
اشتباه است .

بخشی از تعلیم و تربیت ما به غلط این تفکر نادرست را در افراد به وجود می آورد که ارتباط آسان تر از آن است که تصور می رود در نتیجه اغلب افراد وقتی که در این زمینه با مشکلاتی مواجه می شوند و چون ماهیت مشکل را درک نمی کنند و نمی دانند چگونه باید عمل کنند ، دلسرد شده و تسلیم می شوند و اما آنچه که بیشتر موجب تعجب می شود وقوع زیاد ارتباط است نه دشوار به نظر رسیدن آن ( ریوئل هووه : متخصص الهیات و مربی ) . سد های ارتباطی پاسخ های دارای احتمال خطر بالا به شمار می آیند . پاسخ هایی که اگر نگوییم همیشه ، اغلب اثر منفی بر ارتباط دارند . وقتی یک یا چند تن از افراد در حال تعامل گرفتار فشار روانی باشند به احتمال زیاد این موانع ظاهر می شود و اثرات این موانع ارتباطی بسیار زیاد و متنوع است و در اغلب موارد یا عزت نفس طرف مقابل کاهش می یابد و یا منجر به تحریک حالت دفاعی ، مقاومت و رنجش می شوند یا به وابستگی ، گوشه گیری ، احساس شکست یا بی کفایتی می انجامد .

دوازده بازدارنده پلید ارتباط عبارتند از :

انتقاد : ارزیابی منفی از فرد دیگر و اعمال و نگرش های او تو خودت باعث این مشکل شدی

نام گذاری : خار و خفیف کردن یا دادن یک عنوان کلیشه ای به شخص دیگر ( عجب آدم خنگی )

تشخیص گذاری : تجزیه و تحلیل رفتار دیگر و بازی کردن نقش یک روانشاس مبتدی ( ذهنت را مثل یک کتاب می توانم بخوانم

 
ستایش همراه با ارزیابی : قضاوت مثبت در مورد فرد و اعمال و نگرش های او :( تو همیشه دختر خوبی هستی و می دانم امشب در کارها به من کمک می کنی)

 
دستور : دادن دستور انجام کاری که مایلیم انجام شود به فرد دیگر ( همین الان تکالیف را انجام بده )

 
تهدید : تلاش برای کنترل اعمال و رفتار طرف مقابل از طریق هشدار در مورد پیامد های منفی آنچه که برای آن تدارک دیده ایم . ( آن کار را می کنی یا ... )

اخلاقی ساختن : فرد دیگر باید چه کاری انجام دهد ( شما نباید طلاق بگیرید )

 
پرسش های زیاد و نامناسب : سوال های پاسخ بسته اغلب از سد های عمده ارتباط هستند که با یک بله یا خیر ساده انجام می شود ( کی اتفاق افتاده )

 
نصیحت کردن : نشان دادن راه حل مشکل فرد دیگر به او اگر من جای تو بودم حتما با او دعوا می کردم

منحرف سازی : کنار زدن مشکلات فرد دیگر از طریق حواس پرتی ( سارا انقدر به این موضوع فکرنکن بگذار در مورد چیز های بهتری حرف بزنیم

 
بحث منطقی : تلاش برای متقاعد کردن فرد دیگر با توسل به حقایق یا منطق ( واقع بینانه فکر کن ) .

اطمینان آفرینی : تلاش برای متوقف کردن هیجان های منفی فرد دیگر  نگران نباش پایان شب سیه سفید است