درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
ACT (Acceptance Commitment Therapy)
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
درمان مبتنی پذیرش و تعهد (ACT) رویکردی فرایند مدار است که به عنوان یکی از شناخته شده ترین روان درمانی های موج سوم است که در آن به دنبال این است که به انسان کمک کند که آنها یک زندگی غنی و پرمعنا داشته باشند البته کنار رنجی که برای همه انسانها وجود دارد.
هدف کلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی کردن و معنا بخشیدن به زندگی افراد است. این روش درمانی اعتقاد دارد که زندگی درد و رنج های بسیاری دارد و سختی های آن همیشه انسان ها را عذاب داده و گاهی به مشکالت روانی می کشاند. درمان ACT با مولفه های خود چیزی را به افراد آموزش می دهد که فرد با وجود این سختی ها و رنج ها، بتواند زندگی با ارزش و معناداری را به وجود بیاورد. یعنی مسائل رنج آوری که در دسترس انسان نیست و غیر قابل کنترل است را بپذیرد و درکنار این پذیرش به فکر ارزشمند کردن زندگی و اهدافش باشد. با این روش، تغییر به صورت غیر مستقیم انجام می شود. بر خالف درمان های قبلی مثل CBT که مستقیما بر تغییر افکار و احساسات می پردازند ACT به تغییر مستقیم افکار و احساسات نمی پردازد بلکه افراد را به پذیرش و آگاه بودن، و مشاهده گر بودن نسبت به خود می رساند.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یک رویکرد درمانی روانشناختی است که در سالهای اخیر به عنوان یکی از روش های موثر در درمان مشکالت روانی و رفتاری شناخته شده است. هدف اصلی اکت کمک به افراد برای پذیرش و قبول تجربه ها و احساسات ناراحت کننده شان است و در عین حال، آنها را به کنار گذاشتن الگوهای رفتاری نامناسب و اقداماتی هدفمند و مقصدگرا تشویق میکند. این رویکرد درمانی به فرد کمک می کند تا از فشارها و آنچه که قابل کنترل نیست، دست بکشد و به جا ی آن، بر روی ارزش ها، هدف ها و رفتارها ی موجود در زندگی خود تمرکز کن .درمان اکت برای مشکالت مختلفی از جمله اضطراب، افسردگی، اختالالت خوردن، اعتیاد و درد مزمن مؤثر می باشد. این رویکرد درمانی بر اساس مبانی روانشناختی و فلسفی قوی استوار است و به فرد در توسعه آگاهی از خود و بهبود کیفیت زندگی کمک میکند. با این حال، مشاوره و همکاری با یک متخصص حرفه ای درمانی برای درک و استفاده صحیح از این رویکرد توصیه میشود.
اکت پذیرش آن چیزی است که خارج از کنترل ماست و تعهد نسبت به چیزی که درکنترل ماست. یعنی در زندگی خیلی چیزا هستند که خارج از کنترل ما است ، تفکرات و زندگی دیگران در کنترل ما نیست ولی رفتارها و حرفای خودمان در کنترل خودمان است مانند زمانی که فردی از همسرش به دلیل اینکه مثل او رفتار و فکر نمی کند ناراحت میشود.
مولفه های اساسی درمان ACT برای رسیدن به انعطاف پذیری:
تماس با لحظه حال
دو مفهوم کلیدی در این نوع درمان انعطاف پذیری روانی و اجتناب تجربی است.
انعطاف پذیری روانی:
یعنی ایجاد توانایی انتخاب عملی در بین گزینه های مختلف روانشناختی که متناسب تر باشد نه این که عملی صرفا جهت اجتناب از افکار، احساسات و تمایلات آشفته ساز انجام یا در حقیقت به فرد تحمیل شود. سه عنصر مهم در انعطاف پذیری روان شناختی عبارتند از: بودن در لحظه حال، انجام آنچه واقعا مهم است (ارزشها) و باز بودن و غیر دفاعی عمل کردن (پذیرش)
اجتناب تجربی: هم زمانی اتفاق می افتد که شخص تمایلی به ماندن در تجربیات خصوصی خاصی را ندارد و در جهت اصلاح شکل یا فراوانی این تجربیات بر می آید.
یکی از مفاهیم دیگری که درمان اکت بر آن تمرکز دارد ناهمجوشی شناختی یا گسلش شناختی است.
در این مفهوم گفته می شود ما نباید به وسیله افکارمون کنترل شویم ما نباید اسیر افکار و احساساتمون شویم ما یک چیز هستیم افکارامون یک چیز، این دو تا یکی نیستند. افکار صرفا صدا ها، کلمات، داستان ها و بیت هایی از زبان هستند که در سر ما قرار دارند ( ارتباط متقابل فکر و زبان ). به کمک ناهمجوشی شناختی، به افراد آموزش داده می شود که موارد زیر را به کار بگیرند:
افکار ممکن است درست باشند یا ممکن است غلط باشند. اما به طور خودکار آنها را باور نمی کنیم.
افکار ممکن است مهم باشند یا ممکن است نباشند. ما تنها در صورتی به آنها توجه می کنیم که مفید باشند.
افکار دستور نیستند. الزم نیست که ما از افکار اطاعت کنیم.
افکار ممکن است عاقلانه باشند یا ممکن است نباشند. ما به طور خودکار آنها را دنبال نمی کنیم.
در واقع این مولفه در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به افراد کمک می کند که افکار، احساسات، هیجانات و خاطرات را مطابق با واقعیت نبینند.
عناصر اصلی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد:
پذیرش: قبول و پذیرش تجربه های دردناک و ناراحتی به جای مقاومت و تلاش برای آنها. پذیرش یعنی اینکه ما قبول که فقط افکار و رفتار خودمون در اختیار خودمون هست. پذیرش به معنای تایید نیست. پذیرش به عنوان یک جایگزین برای اجتناب تجربه ای است. پذیرش شامل تمایل فعال و آگاهانه برای تجربه ی رویدادهای غیر قابل کنترل است بدون این که تلاشی برای تغییر انجام شود، به ویژه هنگامی که این کار باعث آسیب روانی بیشتری میشود. به عنوان مثال: به بیماران مبتلا به اضطراب آموزش داده می شود که احساس اضطراب را فقط به عنوان یک احساس و به طور کامل و بدون دفاع بپذیرند. یا بیماران مبتلا به درد را تشویق می کنند که از مبارزه با درد خود، رها شوند و به همین ترتیب...
نکته: پذیرش به معنای تسلیم و منفعل شدن نیست بلکه پذیرش، تمایل برای"افکار" و "افکار" منفی را فقط به عنوان "احساسات" و اینکه "احساسات" منفی ببینیم نه مطابق با واقعیت و در واقع پذیرش یعنی احساسات و افکار را به عنوان تجاربی که در هر انسانی رخ می دهد، قبول کنیم.
پذیرش : ایجاد صلح و رهایی از کشمکش های درونی است
تعهد: متعهد شدن به اقداماتی که بر اساس ارزش ها و هدف های شخصی استوار هستند. عمل متعهدانه در مسیر ارزش ها قرار دارد. برای این کار باید این عوامل روشن سازی شودند: ارزش ها/ اهداف/ اعمال/ موانع
و ایجاد الگوهای بزرگ رفتاری در جهت ارزش ها. در نهایت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به ایجاد الگو های بیشتر و بزرگتر از اعمال و رفتار های موثر در جهت ارزش ها اقدام می کند که فرد در رسیدن به ارزش های انتخاب شده، تشویق شود و انگیزه بیشتری کسب کند. در مجموع تمام فرآیند های دیگر درمان را حمایت می کند که در جهت ارزش ها و با ارزش شدن زندگی فرد و در نهایت رسیدن به انعطاف پذیری روانشناختی عمل کنند.
خود به عنوان زمینه: افزایش آگاهی از تجربه ها، افکار و احساسات فعلی. یعنی خود را از تفکراتمان جدا کرده و به عنوان یک مشاهده کننده افکار و احساستمان را نگاه کنیم. خود به عنوان زمینه مهم است چون بدین وسیله فرد می تواند نسبت به تجربه های خود آگاهی کسب کند بدون آن که به آن ها وابسته شود یا در تجربه هایش غرق شود. با این مولفه، ناهمجوشی شناختی و پذیرش نیز پرورش می یابند. در اینجا هدف ACT ایجاد یک چشم انداز جدید نسبت به خود است. مسئله مهم در اینجا این است که افراد با زبان خود یکی شده اند و نمی توانند بین واقعیت و ویژگی های زبانی تفاوت قائل شوند. مثال کسی که می گوید افسرده ام به گونه ای به این صحبت خود پایبند است که افسرده بودن را به عنوان یک تجربه ی انسانی در نظر نمی گیرد بلکه خودش را مساوی افسردگی می داند و او چیزی نیست جز یک افسرده. اما هدف ACT رساندن فرد به یک دیدگاه جدید در مورد خودش است که به اختلال مورد نظر به عنوان یک تجربه، که هر انسانی را ممکن است دچار کند، بنگرد نه به عنوان یک واقعیت محض و با پذیرش آن و اقدامات دیگر، به ارزشمند بودن زندگی برسد و زندگی را ادامه بدهد. خود به عنوان زمینه در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرین های مایندفولنس، استعاره ها و فرآیندهای تجربه ای پرورش می یابد و در نهایت به انعطاف پذیری روانشناختی منجر می گردد.
حضور ذهنی یا تماس با لحظه حال: تمرکز بر لحظه حاضر و تجربه آن به جای قرار گرفتن در فکرها و نگرانی های آینده یا گذشته. بخشی از ذهن آگاهی را تشکیل می دهد یعنی در هر لحظه حواسمان به کاری که می خواهیم انجام دهیم باشد و در زمان حال زندگی کنیم. آگاهی از لحظه ی اکنون و باز بودن و پذیرا بودن و اجتناب نکردن از افکار،احساسات و خاطرات. آگاهی از لحظه ی اکنون و زندگی کردن در لحظه از طریق انجام تمرین های مایندفولنس ممکن می شود.
مایندفولنس: مایندفولنس را می توان معطوف کردن توجه به شیوه ای خاص تعریف کرد. این شیوه خاص سه ویژگی دارد: ) هدفمند، به زمان حال، و غیر قضاوتی است.(مایندفولنس نوعی آگاهی مداوم است که به شکل توجه خاص به تجارب در افراد شکل می گیرد بدین ترتیب که داشتن توجه تعمدی؛ در حال حاضر بودن و عمل کردن و قضاوت نکردن؛ می تواند در افراد نوعی آگاه بودن به ذهن را شکل دهد. مایندفولنس، آگاهی لحظه به لحظه از حس های بدنی( مثل احساس گرما و سرما، فشار، سوزش، درد و ،...) افکار ( مثل من آدم ناتوانی هستم و... ) احساسات ( مانند احساس شادی، غمگینی، دلهره و...) می باشد.
ارزش ها: آنچه واقعا مهم و معنی دار است برای شما. می خواهید برای جلو رفتن و پیشرفت در زندگی چه کاری انجام دهید؟ واقعا چه چیزی از زندگی می خواهید؟ می خواهید تبدیل به چه نوع آدمی شوید؟ می خواهید چگونه شوید؟ می خواهید با زندگی خود چه کاری انجام دهید؟ ارزش ها در زندگی باید وجود داشته باشد تا در کنار این همه درد و رنج معنایی به زندگی بدهد و در واقع یک انگیزه ی درونی را به انسان ها می دهدکه به وسیله ی آن به اهداف غایی زندگی برسند و به ارزشمند بودن زندگی پی ببرند.
برای بهتر فهمیدن مولفه ی ارزش ها این جمله ی استیون هیز را بخوانید: هر راهی که شما می روید مشکالت و درد خواهد داشت. بنابراین انتخاب در این جا درباره داشتن یا نداشتن درد نیست، بلکه انتخاب شما داشتن یا نداشتن زندگی معنادار است.
چگونه به افراد کمک می کند تا با استرس و فشار زندگی سازگاری بیشتری داشته باشند؟
از طریق روش ها و مفاهیم مختلف به افراد کمک می کند تا با استرس و فشار زندگی سازگاری بیشتری داشته باشند.
در زیر توضیحاتی درباره نحوه ارتباط با استرس و فشار زندگی آورده شده:
پذیرش تجربه ها:
به افراد کمک می کند تا تجربه های دردناک و ناراحت کننده را پذیرفته و قبول کنند، به جای مقاومت و فرار از آنها. این نوع پذیرش، به افراد کمک می کند تا انرژی را صرف تلاش برای تغییر و کنترل تجربه های نامطلوب نکنند و به جای آن، با آنها همراهی کنند و به سازگاری با آنها بپردازند.
تعهد به ارزش ها:
به افراد کمک می کند تا ارزش های شخصی خود را شناسایی کنند و متعهد شوند تا بر اساس آنها عمل کنند. این می تواند به افراد قدرت و انگیزه بیشتری برای مقابله با استرس زندگی و پیشبرد هدف هایشان بدهد.
آگاهی از حالت ذهنی:
به افراد آموزش می دهد که توجه خود را به حالت حاضر ذهنی خود متمرکز کنند تا از مشغله درگیری با فکرها و نگرانی های آینده و گذشته کاسته شود. این تمرکز بر حالت حاضر به افراد کمک می کند تا با استرس زندگی به صورت آگاهانه و موثرتری برخورد کنند.
حضور ذهنی:
به افراد آموزش می دهد که در لحظه حاضر باشند و به تجربه های فعلی خود توجه کنند. این می تواند افراد را از دست اندازهای ذهنی و فکری که می توانند منجر به استرس و فشار زندگی شوند، دور کند.
انعطاف پذیری رفتاری:
به افراد کمک می کند تا در مواجهه با استرس و فشار زندگی رفتارهایی انعطاف پذیرتر و مؤثرتر نشان دهند. آنها می آموزند که چگونه به تغییرات و شرایط مختلف واکنش نشان داده و با آنها سازگار شوند.
چه مزایا و فوایدی برای افرادی دارد که از این روش درمانی استفاده می کنند؟
افزایش آگاهی: به افراد کمک می کند تا آگاهی بیشتری از تجربه های شان، افکار، احساسات و واکنشهای شان پیدا کنند. با افزایش آگاهی، افراد قادر خواهند بود بهتر با واقعیت های زندگی خود سازگاری بیشتری داشته باشند.
قبول و پذیرش: اهمیت قبول و پذیرش تجربه های دردناک و ناراحت را تاکید می کند. این روش درمانی به افراد کمک مکند تا از مقاومت و تلاش برای تغییر یا کنترل غیر ممکن تجربه ها خارج شوند و آنها را با صداقت و پذیرش قبول کنند. این می تواند منجر به کاهش رنج و استرس شود.
ارتقای کیفیت زندگی: با تمرکز بر ارزش ها و هدف های شخصی، به افراد کمک می کند تا زندگی معنادارتری را تجربه کنند. افراد می توانند بهترین وجه خود را در تعهد به اقداماتی که با ارزشهایشان سازگاری دارند، نشان دهند و به سوی زندگی معنادار و هدفمند ترقی کنند.
کاهش همبستگی با افکار: به افراد کمک می کند تا از همبستگی بیش از حد با افکار منفی و تصورات ذهنی خود خارج شوند. آنها یاد می گیرند که افکار را به عنوان تصوراتی از ذهن خود بپذیرند و آنها را به عنوان واقعیت هایی مطلق در نظر نگیرند. این می تواند منجر به کاهش افسردگی، اضطراب و استرس شود.
افزایش انعطاف پذیری رفتاری: به افراد کمک می کند تا انعطاف پذیری بیشتری در برابر تغییرات زندگی داشته باشند. آنها یاد می گیرند که با تغییر شرایط و موقعیت ها ارتباط برقرار کنند و به تغییرات متناسب با اهداف و ارزش هایشان واکنش نشان دهند.
از طرفی می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در قالب مدل های مختلف روان درمانی در طیف وسیعی از شرایط بالینی استفاده کرد، از جمله : درمان فردی ، زوج درمانی و گروه درمانی به صورت کوتاه مدت و بلند مدت.
تلخیص: سحر مقدس
منبع: کتاب ACT به زبان ساده (الفبای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)
نویسنده: راس هریس
مترجم: دکتر انوشه امین زاده (انتشارات ارجمند)
سال: 1402
ایمیل: sahar. [email protected]