یکشنبه 21 اردیبهشت 1404
    آزمایشی
    روانشناسی

    انواع الگوی ارتباطی

    انواع الگوی ارتباطی

    هر فرد تقریبا بدون دانش خاصی می تواند کسانی را که به لحاظ ارتباطی موفق
    ترند ، شناسایی کند ؛با این نشانه که دیگران معمولا به برقراری ارتباط با آنها تمایل
    دارند.
    چنین اشخاصی به راحتی و با گشودگی با دیگران ارتباط برقرار می کنند،بطور
    اثربخشی صحبت می کنند،احساسات منفی خود را به دیگران در بافتی محترمانه
    ابراز می کنند و پیام های خود را به وضوح در طول صحبت منتقل می کنند.
    در مقابل،اشخاصی هستند که فاقد این مهارت های ارتباطی می باشند و ممکن
    است به رغم تمایل و علاقه به ارتباط داشتن با دیگران،به سبب ناتوانی در
    شناخت (و بیان ) روشنِ افکار و احساسات خود و دیگران،روابط خود را
    مخدوش سازند.
    مهارت های ارتباطی،مجموعه ای از رفتارهاست که کیفیت ارتباط را مشخص
    می کند و شناسایی الگوهای ارتباطی اولین قدم در جهت بهبود روابط است.
    سبک ها یا الگوهای ارتباطی را می توان بر اساس رفتار به چهار دسته تقسیم
    کرد،که بر پایه چهار مولفه از هم متمایز می شوند.
    چهار مولفه سبک های برقراری ارتباط عبارتند از :
    صداقت،صراحت،احترام و مهارگری.
    صداقت و صراحت انعکاسِ صمیمیت ،
    و احترام و مهار تجلی آزادی در رابطه است.
    صداقت را در اینجا با توصیف سه مسیر ارتباطی تعریف میکنیم.
    هنگام برقراری ارتباط بین شخصی،سه مسیر ارتباطی یا به معنای دقیق تر سه
    زبان داریم: آنچه دیده می شود یا زبان دیداری (زبان بدن) ، آنچه گفته می شود یا
    زبان گفتار ، آنطور که گفته می شود یا زبان لحن؛ که معمولا در ارتباطات

    انسانی به زبان گفتار توجه آگاهانه نشان داده می شود، اما دو زبان دیگر به
    صورت ناهشیار و خودکار مورد توجه و پردازش ذهنی قرار می گیرد.
    با توجه به این تعاریف می توان صداقت را طیفی از میزان هماهنگی این سه
    زبان در نظر گرفت.
    به میزانی که هماهنگی عملِ من (زبان بدن) ،با آنچه می گویم و نحوه ای که می
    گویم از بین برود،رفتار و ارتباط به سوی بی صداقتی می رود.( مثلا وقتی
    ابروهای فرد گره خورده اما می گوید ناراحت نیست،مصداقی از رفتارغیرصادقانه تلقی می شود.)
    البته ممکن است خود فرد از این ناهماهنگی باخبر نباشد،از این رو معنای
    صداقت به حالتی درون شخصی نیز گسترش میابد که خودشناسی و خودآگاهی
    تاثیر بسزایی در آن دارد.
    صراحت را می توان میزان روشن و مستقیم بودن پیام های رد و بدل شده بین
    دونفر دانست.
    پیام مستقیم پیامی است که در آن تاکتیکی وجود ندارد،فاقد کلیت ها و واسطه
    است،و کاملا جزئی و عینی است.(عبارت به در می گویم تا دیوار
    بشنود،مصداقی از پیام غیر مستقیم است.)
    پیام روشن کاملا مشخص و قابل درک است و پردازش آن آسان می باشد؛آنگونه
    که شنونده برای درک منظور گوینده زحمت زیادی نمی کشد.
    در نتیجه،صراحت در ارتباط، ارسال پیام های جزئی،عینی،مشخص و روشن به
    جای پیام های کلی،ذهنی،نامشخص و مبهم است.
    احترام به معنای ارزش قائل شدن برای خود و دیگران،پذیرش فردیت، و حفظ
    حریم شخصی و انسانی خود و فرد مقابل است.
    یعنی این تلقی که هر انسانی ارزشمند است و نه ابزاری برای استفاده یا بهره
    گیری.

    از این جهت،احترام مفهومی سلبی است و نه ایجابی؛ و به آنچه در ارتباط نباید
    ظاهر شود مربوط است،نه آنچه باید.
    مهارگری یا خودپیروی در برابر کنترل یکی از مولفه های اساسی در میزان
    رضایت هر ارتباطی است،و وقتی که متقابل باشد از عوامل عمده تداوم رابطه
    است.
    البته کنترل و سلب خودپیروی می تواند با انگیزه خیرخواهی یا بهره کشی
    صورت گیرد،که اگر با هدف بهره کشی باشد سلب کننده احترام است.
    اما گاهی هم کنترل با آگاهی و اجازه فرد مقابل یا برای کمک و حمایت از وی
    اعمال می شود که به معنای نفی احترام نیست.(مانند والدینی که به کودک خود در
    بازی با اشیا تیز و خطرناک آزادی نمی دهند،یا کنترل یک مربی یا معلم که با
    رضایت فرد مقابل اعمال می شود.)
    بدیهی است میزان خودپیروی در روابط افقی (برابر) با روابط عمودی (نابرابر)
    همچون مدیر-کارمند یا والد-فرزند متفاوت است.
    همچنین میزان آزادی که به فرد مقابل داده می شود ممکن است به درجه رشد و
    سلامت او هم وابسته باشد.
    حال بر اساس این چهار مولفه،می توان چهار سبک یا الگوی ارتباطی را از هم
    متمایز کرد:
    قاطعیت ،پرخاشگری ،سلطه گری یا فریبکاری ،سلطه پذیری
    قاطعیت – assertiveness
    برقراری ارتباط صادقانه ، صریح (مستقیم و روشن )،توام با احترام متقابل و
    اصیل، و خودپیروی متقابل است. (برد _برد )
    در واقع، بین آنچه در فکر و احساس فرد قاطع می گذرد،و آنچه در رفتار وی
    تجلی می یابد هماهنگی وجود دارد.
    فرد قاطع درصدد کنترل دیگران نیست و می تواند آنچه در دل دارد را به گونه
    ای روشن و مستقیم و البته محترمانه منتقل کند.

    قاطعیت،همکاری و انعطاف پذیری با حفظ حقوق متقابل است.
    فرد قاطع،زودجوش،اجتماعی، و نافذ که در ارتباط اهل اغماض است،کم توقع
    است و لجبازی نمی کند و بی آنکه خجالت بکشد،تندخویی کند یا تنش داشته باشد
    رابطه برقرار می کند.
    پرخاشگری _ aggressiveness
    برقراری ارتباط صادقانه ، نیمه صریح (مستقیم اما مبهم )،بدون احترام متفابل و
    با کنترل فرد مقابل است.( برد_باخت )
    در رفتار فرد پرخاشگر صداقت هست، زیرا آنچه در دلش می گذرد بی پروا
    نشان می دهد اما نه با احترام !
    گفته های او مستقیم است اما روشن و شفاف نیست و معمولا کلی گویی می کند و
    پیام هایی که می فرستد به دلیل نامشخص و ذهنی بودن،ارزش خبری ندارد.
    هدف اصلی فردی با سبک ارتباطی پرخاشگر، زورگویی و کنترل است که
    آشکار و مستقیم ابراز می شود.
    فرد پرخاشگر،اجتماعی و نافذ که در ارتباط اعتماد نمی کند،پرتوقع و لجباز و
    تکانشی است و با تندخویی و تنش بالا ارتباط برقرار می کند.
    سلطه گری یا فریبکاری _ manipulativrness
    برقراری ارتباط غیرصادقانه، غیرصریح (غیرمستقیم و مبهم )،توام با احترام
    ظاهری و با کنترل فردمقابل است.( برد_باخت )
    این سبک ارتباطی با پرخاشگری ارتباط تنگاتنگ دارد و معمولا با آن اشتباه
    گرفته می شود،در صورتیکه به لحاظ بروز ظاهری تمایزهایی دارند.در سلطه
    گری نیز هدف کنترل و زورگویی است،اما این کنترل بصورت پنهان و با فریب
    اعمال می شود.
    از این رو،فرد سلطه گر دیدی غیرانسانی و ابزارگرایانه به انسان ها (از جمله
    خودش) دارد.

    این الگوی ارتباطی توام با احترام ظاهری و حتی افراطی با هدف فریب و
    استثمار دیگران است.
    فرد سلطه گر،فردی اجتماعی و نافذ که در ارتباط پرتوقع است و با تنش و
    خجالت ارتباط برقرار می کند و اعتماد به نفس ندارد.
    سلطه پذیری _sibmissoveness
    برقراری ارتباط غیرصادقانه،غیرصریح (غیرمستقیم و مبهم )،توام با احترام (
    گاهی ظاهری و گاهی اصیل ) به فردمقابل و خودپیروی فردمقابل است.(
    باخت_برد )
    فرد سلطه پذیر اگر هم پیامی را در رابطه ارسال کند،روشن نیست.
    ناتوانی در ابراز خواسته ها و حفظ نکردن حرمت خود و در عین حال بصورت
    اغراق آمیزی نگران بی احترامی نکردن به دیگران بودن، از مشخصه اشخاص
    سلطه پذیر است.که این الگو سبب شکل گیری تدریجی خشمی پنهان و انباشته در
    آنها می شود.
    از این رو رفتارهای انفجاری و مهارناپذیر، آن هم بصورت مبهم و گاهی جابه
    جا شده (با اشخاص بی گناه مثل همسر و فرزندان ) در این افراد قابل میش بینی
    است.
    فرد سلطه پذیر،فردی دیرجوش و غیراجتماعی است که در ارتباط اهل
    اغماض،کم توقعی،همکاری، و فروتنی است و با تنش و خجالت ارتباط برقرار
    می کند و آسیب پذیر است.
    .
    آنچه در این الگوهای ارتباطی باید به آن توجه شود این است که نمی توان افراد
    را صرفا در یکی از این چهار نوع الگوی رفتاری مقوله بندی کرد.به این دلیل
    که هر فردی در موقعیت های مختلف همه این چهار الگو را در رفتار خود نشان
    می دهد.مثلا ممکن است فردی در برخی موقعیت ها پرخاشگر باشد و در
    موقعیت های دیگر کم رو.

    اما آنچه سبب می شود فردی را قاطع،پرخاشکر و غیره در نظر بگیریم،فراوانی
    ظهور این رفتارهاست نه تطبیق کامل با یکی از آنها.
    در نتیجه،الگویی را که فراوانی بیشتری در رفتار فرد دارد،الگوی غالب ارتباطی
    او در نظر می گیریم.
    شایان ذکر است،از آنجا که قاطعیت یک الگوی ارتباطی آرمانی است،نباید تصور
    کرد می توان در همه موقعیت های زندگی قاطعانه رفتار کرد.اگر آدمی پیدا شود
    که در همه موقعیت ها قاطعانه رفتار کند،و هیچ گاه عصبانی یا دچار کم رویی
    نشود،باید گفت که انسان نیست بلکه نوعی آدم آهنی است.
    هر انسانی هرقدر هم که فردی سالم باشد ،ممکن است در مواقعی از سبک
    ارتباطی قاطعانه خارج شود.
    بنابراین،بایستی نسبیت این چهار الگوی ارتباطی را درنظر گرفت و قاطعیت را
    الگوی آرمانی دانست که بطور کامل به آن نمی رسیم.
    اما هدف این است که با خودکاوی،افزایش خودآگاهی و خودشناسی، و رشد
    شخصی تا حد ممکن به آن نزدیک شویم.

     تلخیص : مریم حسین پور
    برگرفته از کتاب سبک ها و مهارت های ارتباطی
    اثر دکتر نیما قربانی